Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-03@12:19:47 GMT

مرد کُهن باستان‌شناسی ایران به تاریخ پیوست

تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۵۱۶۵۶

مرد کُهن باستان‌شناسی ایران به تاریخ پیوست

ایسنا/اصفهان استاد عباس اعتماد فینی، که سال‌ها همراه با پروفسور رومن گیرشمن، پروفسور ژان ژوزف فرانسوا پرو و صادق ملک شهمیرازدی در فعالیت‌های باستان‌شناسی شوش و سیلک کاشان حضور پرثمر داشت، دنیای فانی را وداع گفت.

علی رجبی، داماد خانواده مرحوم استاد عباس اعتماد فینی ضمن تأیید این خبر به ایسنا گفت: مرحوم استاد عباس اعتماد فینی روز گذشته در بیمارستان شهید دکتر بهشتی دانشگاه علوم پزشکی کاشان به دلیل عوارض بیماری سرطان معده درگذشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او افزود: مراسم تشییع استاد اعتماد فینی چهارشنبه ۱۹ بهمن‌ماه ساعت ۱۵:۳۰ از مقابل مسجد جامع فین به‌طرف زیارتگاه امامزاده هادی (ع) فین برگزارشده و پیکر این مرحوم در این زیارتگاه آرام خواهد گرفت. همچنین مراسم ترحیم استاد اعتماد بعدازظهر همان روز یعنی چهارشنبه ۱۹ بهمن از ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۰ در مسجد اعظم امامزاده هادی (ع) فین برگزار می‌شود.

به گزارش ایسنا، استاد عباس اعتماد فینی، متولد نهم تیرماه ۱۳۱۵ در فین کاشان بود. پدرش «استاد احمد اعتماد فینی» اولین ایرانیِ گروه باستان‌شناسی پرفسور رومن گیرشمن بود که این همکاری از سال ۱۳۱۱ در سیلک کاشان شروع شد و تا ۳۴ سال ادامه داشت. او نیز به‌واسطه پدرش به گروه باستان‌شناسی گیرشمن در شوش پیوست و ۱۸ سال با او در مناطق مختلفی همکاری کرد. با جایگزینیِ پروفسور ژان پرو به‌جای گیرشمن درشوش، همکاری او نیز مدت ۱۰ سال دیگر در فعالیت‌های باستان‌شناسیِ شوش با سرپرستی ژان پرو ادامه پیدا کرد. سال ۸۰ از سوی دکتر صادق ملک شهمیرزادی برای فعالیت در زمینه طرح بازنگری سیلک کاشان دعوت شد و در پاییز سال ۱۴۰۱ به‌عنوان موزه‌دار موزه سیلک (وابسته به اداره کل میراث فرهنگی کاشان) بازنشسته شد.

مرحوم اعتماد فینی همیشه این سخن استادش پروفسور رومن گیرشمن را تکرار می‌کرد که «تا کسی از گذشته اطلاعی نداشته باشد نمی‌تواند به آینده فکر کند.» و از مسئولان انتظار داشت که از ودیعه‌های ارزشمند تاریخی که از بزرگانِ ما به ما رسیده حفظ و حراست کنند. استاد اعتماد سال‌ها در سیلک کاشان خدمت کرد و معتقد بود «سیلک این مدفن راز، منجنیق رَسَن عمری دراز، این بنایی است که ۸۰ قرن است به پاست، سند شخصیت و ملیت و فرهنگی ما است، هر ذره از خاک سیلک اسطوره‌ای نهان است، قدرش بدان که الحق کاشانه جهان است. جهان مدیون هنرمندان سیلک است و ما خوشبختانه اطفال این دبستانیم. همه، بچه خاک پاک ایرانیم. ما باید فرهنگ و تمدن ۸ هزارساله خود را در سیلک کاشان جشن بگیریم. سیلک اولین جایی است که مدنیت پایه‌گذاری شده است. سیلک، دانشگاه عموم جهان است و فقط متعلق به ما ایرانی‌ها نیست، بلکه متعلق به جهان است. سکوت سیلک، انسان را به یاد مظلومیت امیرکبیر می‌اندازد، اما هنوز هم نجوای سفالگران سیلک به گوش می‌رسد و اگر گوش شنوایی باشد این نجوا را می‌شنوند.»

خبرگزاری ایسنا منطقه اصفهان، ۲۹ دی‌ماه ۱۴۰۱ گفت‌وگوی مفصلی با مرحوم «استاد عباس اعتماد فینی»، استاد تجربیِ باستان‌شناسی و مرمت و موزه‌دار فقید موزه سیلک کاشان داشت که می‌توانید مشروح آن را در لینک زیر بخوانید:

مرد کهن باستان‌شناسی ایران

یکی از مهم‌ترین سخنرانی‌های مرحوم استاد عباس اعتماد فینی، خردادماه سال ۱۳۹۵ بود که در کاخ‌موزه چهل‌ستون اصفهان حاضر شد و متنی را قرائت کرد که به‌راستی از دل و جانش برآمد و بر دل و جان نیز نشست. بخشی از سخنان مرحوم اعتماد فینی چنین بود:

«از من خواسته‌شده درباره سیلک خدمت عزیزان صحبت کنم. خب واقعاً من هنوز در مجمعی این‌چنینی سخن نگفته‌ام، الآن هم آمادگی برای این کار نداشتم ولی سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند. سخن من سخن دل است.

اول من از خادمان بی‌نام و نشان برای شما بگویم، بیش از ما کسانی ارزشمندند که بر خاک زندگی می‌کنند یعنی انسان‌ها، آنان که صاحب روح الهی و اندیشه‌ای متعالی‌اند، همان‌ها که تاریخ را با وجودشان می‌آرایند و جغرافی را به غنای تاریخی می‌رسانند. انسان‌ها هم می‌میرند، امت‌ها هم به تاریخ می‌پیوندند اما ارثی که افراد از خود باقی می‌گذارند علم و ادب است. میراثی که از امت‌ها بر جای می‌ماند فرهنگ است.

میراث فرهنگی، تنها سنگ‌نوشته‌ها و ظروف سفالین و کتیبه‌ها و گچ‌بری و مقرنس‌ها و منبت‌کاری‌ها و قلمکاری‌ها و غیره نیست، انسان‌ها و اندیشه‌هایشان ارزشمندترین میراث است که از دیروزیان به امروز و از امروز به فرداییان می‌رسد. شگفتا بر لب دریا، لب دریادلان خشکیده است. گرسنه سر بر گنج نهادن و تشنه بر لب دریا جان ندادن در حوزه فرهنگ نیز مصداق دارد. تا گرسنگی و تشنگی را در چه بدانیم و سیرابی را کجا و در چه جستجو کنیم؟ چه چیز را گنج بشماریم و دریا بدانیم؟ راستی «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد»، مصداقش کدام جامعه است؟ کدام انسان است؟ خود کیست؟ بیگانه کدام است؟ آیا هنوز هم باید اندیشه‌ها را گذاشت و به دنبال سفاله‌ها و سنگواره‌ها و فسیل‌ها گشت؟ ای‌کاش می‌شد موزه ارزش‌ها را ساخت و جهانیان را به بازشناخت آثار باستانیِ آن فراخواند. کاش می‌شد مینیاتوری از عرفان کشید و نقشی از ایمان ترسیم کرد و ارزش‌ها را قاب گرفت و در نمایشگاه دل‌ها به نمایش داخلی گذاشت. کاش می‌شد پاکی‌های اهل نظر را در وادی‌ها و کوه‌ها و تپه‌های معرفت، به موزه فرهنگ‌ها سپرد. به کدام میراث فرهنگی باید ببالیم؟ وقتی اندیشمندترین فلاسفه جهان در برابر قله فرهنگ ایران سر تعظیم فرودمی آورند، وقتی مستشرقین بزرگ در برابر داریوش، خشایارشا و شاپور خاضع‌اند، وقتی آثار مؤلفان ایرانی اسلامی را با دلارهای میلیونی خرید و فروش می‌کنند، آیا لازم نیست فرهنگ گذشته‌مان را نامه‌ای کنم  آن را در پاکتی از زمان عصر قرار دهیم و تمبری از ایثار بر آن بزنیم و به نشانی همه خانه‌های دل‌های محله شوق، خیابان‌های شهر طلب پست کنیم؟ اگر ندانیم گنجینه ما چیست و اگر نتوانیم رمز قفل صندوق فرهنگ را برای متقاضیان روز بشناسانیم یا بگشاییم، شرمنده تاریخ خواهیم شد.

اما سیلک...، سیلک آن مدفن راز، منجنیق رسن عمری دراز این بنایی است که هشتاد قرن است به پاست، نمادی از شخصیت و ملیت و فرهنگ ماست.

و اما علم مجموعه‌ای است از تجربه انسان‌ها در طول تاریخ. علم از آسمان به دانشگاه‌ها نیامده است علم، یادداشت‌های عزیزان ماست که به دانشگاه وارد و قسمت‌بندی شد و به جامعه آمد. امروز یکی از عوامل بازدارنده در مسائل محوری منفی و عوامل مبارزه با فساد و نبود امنیت هر جامعه‌ای، عدم توجه به تاریخ است. تاریخ آینه روی عقب هر انسانی است که در راستای تکامل حکمت‌های خود به سمت کمال حرکت می‌کند و مقصد، مقصد انسان کامل است. امنیت ملی، تعالی فرهنگ، تکامل انسانی، شکوفایی اقتصاد، همه و همه نیازمند نگاه در آیینه تاریخ است زیرا که تاریخ، کتابی رسا و مرجع در تمام امور و راه نوشته‌ای برای آینده است. هنگامی‌که می‌خواهید ایران و ایرانیان را به جهانیان بشناسانید و با تاریخ ایران، فرهنگ و روحیات ایران آشنا سازیم، به متعالی اهداف امنیت ملی رسیده‌ایم زیرا که جهانیان زمانی به صلح و پایداری با ملت‌ها می‌رسند که شناخت کافی از آن‌ها داشته باشند. صنعت گردشگری، صنعتی پاک، سبز و صلح امیر است که البته لازمه آن، توجه به زیرساخت‌ها ضروری است. اهمیت دادن به آن زیرساخت‌ها و آماده‌سازی آن‌ها ممکن می‌گردد تا ملیت و اقتصاد ما در گرو  روابط سالم تقویت شود. به امید ایرانی زیبا... ای‌کاش گنجینه باارزشمان، با طوفان فراموشی ویران نگردد. بوسه بر تمام دستانی که یادآورندِ زمان هستند.»

خبرگزاری ایسنا منطقه اصفهان، درگذشت مرحوم «استاد عباس اعتماد فینی» را به خانواده این بزرگوار و جامعه میراث فرهنگی استان اصفهان تسلیت می‌گوید.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری سيلك كاشان باغ فین کاشان حمام باغ فین کاشان میراث فرهنگی استانی اجتماعی استانی شهرستانها استانی اقتصادی دهه فجر استانی فرهنگی و هنری استانی علمی و آموزشی افتتاح پروژه در دهه فجر استانی سیاسی استانی اجتماعی استانی شهرستانها استانی اقتصادی دهه فجر میراث فرهنگی باستان شناسی سیلک کاشان انسان ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۵۱۶۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مجتهدی حال فلسفی‌اش از قال فلسفی‌اش بیشتر بود

به گزارش خبرنگار مهر، آیین بزرگداشت استاد پیشکسوت گروه فلسفه دانشگاه تهران زنده یاد دکتر کریم مجتهدی صبح امروز (سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه) در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران برگزار شد.

مجتهدی دنبال خودنمایی و جلوه‌گری نبود

غلامعلی حدادعادل که خود تحصیلکرده رشته فلسفه دانشگاه تهران است در این مراسم به مناسبت روز معلم و سالروز درگذشت شهید مطهری خاطره ای از شهید مطهری نقل کرد و سپس گفت: من با شهید مطهری مرتباً کلاس داشتم، یک بار ایشان به من گفتند می خواهم بروم نزد میرزاعبدالله مجتهدی و تو هم باید بیایی. من هم قبول کردم اما روزی که خواستیم نزد ایشان برویم به ما خبر دادند که ایشان فوت کردند. میرزا عبدالله مجتهدی هم از اقوام و بستگان مرحوم کریم مجتهدی بود بنابراین مرحوم مجتهدی در شهر تبریز و در خانواده ای فاضل بزرگ شده بود.

وی افزود: مرحوم مجتهدی رسماً معلم ما نبود چون بنده سال ۱۳۴۹ وارد دانشگاه شدم که آقای مجتهدی آن زمان در دانشگاه تدریس نمی کرد. بنده در دوره دکتری شاگرد دکتر مهدوی بودم، ایشان وقتی به ما درس فلسفه می دادند اعتنایی به زمان نداشتند به این معنا که ما هر درس را به جای نیم سال در دو سال می خواندیم. دکتر یحیوی وقتی به ما درس کانت را می داد آقای مجتهدی هم کنار ایشان می نشست اما دخالتی در تدریس نمی کرد. پایان نامه بنده هم با دکتر مهدوی بود و قبل از انقلاب تمام شد ا ما زمان دفاع آن مصادف با انقلاب و مسائل انقلاب فرهنگی شد به همین دلیل آقای مهدوی دیگر دانشگاه نیامدند و دکتر مجتهدی استاد راهنمای رساله من شد و خوشبختانه الان نام ایشان روی پایان نامه من است. ۴۵ سال بعد از انقلاب هم این حشر و نشر با مرحوم مجتهدی ادامه داشت.

وی افزود: ایشان مرد شریف و متخلق به اخلاق انسانی بود، دنبال خودنمایی و جلوه گری نبود و صحبت هایش به قصد به رخ کشیدن معلومات نبود. بیش از آنچه به پاسخ اهمیت بدهد به سوال اهمیت می داد و کلید تفکر را در یافتن سوال درست می دید به همین خاطر همیشه با حرف هایش سوال ایجاد می کرد.

رییس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: ممکن است این سوال مطرح شود که خواندن رشته فلسفه چه فایده ای برای کشور دارد، من در پاسخ به این سوال می گویم نگاه فلسفه نگاهی است که از مبادی و پشت سر یک موضوع سوال می کند همه گرفتاری های امروز ما به خاطر فکر نکردن است. به همین خاطر همیشه می گویم معلم خوب کسی است که فکر کردن را یاد بدهد. فلسفه به ما یاد می دهد فکر چیست و درست فکر کردن چگونه است. ایشان قال فلسفی اش از حال فلسفی اش کمتر بود علاقه به ایران و اسلام و زبان فارسی داشت و از هیچ کاری در این حوزه ها مضایقه نمی کرد.

حدادعادل بیان کرد: دکتر مجتهدی خیلی به کانت علاقه داشت. هم در دانشگاه این درس را تدریس می‌کرد هم تالیفات بسیاری در حوزه کانت دارد. در تفکر مجتهدی تاثیری از فضای سنگین دهه ۴۰-۵۰ دیده نمی شد و در همان فضا مستقل فکر می کرد.

وی در پایان گفت: نگاه مرحوم مجتهدی نسبت به تجدد و مدرنیته مارکسیستی نبود و معمولاً سراغ مقولاتی می رفت که کسی سراغ آن نرفته بود. من و ایشان با یکدیگر برای شرکت در همایشی درباره هانری کربن به فرانسه رفتیم و این سفر باعث شد ما کمی از حالت استاد-شاگردی خارج شویم و بیشتر با هم رفیق شویم و بنده درباره زندگی خصوصی ایشان بیشتر بدانم.

انضباط در کار دانشگاهی مجتهدی

محمدرضا بهشتی استاد فلسفه دانشگاه تهران در ادامه این مراسم گفت: بنده رساله فوق لیسانسم را با ایشان گذراندم. مرحوم مجتهدی گذشته از دانستنی ها و اندوخته های بسیاری که داشت منش، نظم خاص و برخورد آراسته ای داشت. ایشان معتقد بود کار دانشگاهی یک انضباطی می خواهد و احترام به اینکه دانشجو باید انضباط داشته باشد در کلاس های ایشان دیده می شد. به رغم اینکه میدان اصلی مطالعه ایشان غرب بود اما به ایران و سنت ایران بسیار توجه داشت و همانطور که دوستان هم اشاره کردند راجع به کاربرد واژه های خارجی بسیار حساس بود.

وی افزود: بنده اوایل که به کلاس های ایشان می رفتم برایم فضای کلاس هایشان کمی عجیب بود چون پیش از اینکه فلسفه یک دوره را درس بدهند کمی درباره فرهنگ عمومی آن دوره برای مان می گفتند که برای من چیز تازه ای بود اما بعدها فهمیدم چقدر کار درستی می کردند. یکی دیگر از کارهای ایشان این بود که محتوای یک کتاب خارجی را ترجمه می کرد و به عنوان یک اثر مستقل منتشر می کرد و اشاره هم داشت این کتاب اقتباس از فلان کتاب است که به نظرم بسیار کار درستی است. ممکن است امروز انجام چنین کارهایی به پای ناتوانی فرد گذاشته شود اما به نظر من یک میانبر خوب برای انتقال مطالب و حتی بهتر از ترجمه های نامعقول است.

آخرین سخنران این مراسم، سیدحمید طالب زاده استاد تمام گروه فلسفه دانشگاه تهران بود.

مجتهدی؛ به مثابه آموزگار

وی گفت: بنده به مرحوم مجتهدی به مثابه یک کشاورز نگاه می کنم. یک کشاورز دانا در دوره ای و سال هایی که آکادمی ما تهی از اندیشه مدرن بود کار کاشتن و رشد دادن به نهال اندیشه مدرن در زمین سنت ایرانی را بر عهده گرفت. او یک کشاورز دانا بود و به اندیشه فلسفی به مثابه یک دانش نگاه می کرد. دانش در زمینه ای که قابل رشد و مناسب است.

وی افزود: دریافت درس بدون ادب نفس امکان پذیر نیست. فلسفه با فرهنگ عجین است نمی توان فلسفه را فقط در مباحث درسی خلاصه کرد. مرحوم مجتهدی ادب درس را با ادب نفس یعنی فرهنگ پیوند داد.

طالب زاده گفت: مرحوم مجتهدی به فرهنگ می پرداخت و می دانست فلسفه بدون فرهنگ امکان پذیر نیست. ایشان متوجه بود اصلی ترین فضیلتی که دانش می تواند بر پایه آن استوار باشد صلابت صداقت است چون اندیشیدن با راستی و صداقت پیوند عمیق دارد. هر جا یک فضیلت باشد دسته دیگری از فضائل هم است و هیچ فضیلتی منفرد نیست.

این استاد فلسفه دانشگاه تهران ادامه داد: ادب نفس لوازمی دارد که یکی از آن لوازم سختگیری است. شاید سختگیری مرحوم مجتهدی تلخ بود اما به معنای ادب نفس بود و تا این اتفاق نمی افتاد دانش هم محقق نمی شد. اهمیتی که ایشان به زبان فارسی می داد به خاطر این بود که به شلختگی الفاظ حساس و معتقد بود یک واژه خارجی باید در متن خودش فهمیده شود و زبان باید آراسته و پیراسته باشد. نمی شود با شلختگی علم و دانش را ترویج کرد.

وی در پایان بیان کرد: مرحوم مجتهدی به شاخه های مختلف فرهنگ توجه و تسلط زیادی به ادبیات و تئاتر قرن بیستم داشت. علاقه مند به فلسفه اسلامی بود و به سهروردی، ملاصدرا و قطب الدین عشق می ورزید. ما فلسفه می آموزیم تا مصمم و تا آخر عمر دانشجو باشیم. به همین خاطر هم باید گفت حب دانایی حقیقت فلسفه است و مرحوم مجتهدی تا آخرین لحظه به این امر اهتمام داشت. بعد از مرگ مجتهدی خیلی ها نسبت به او بی مهری و قدرناشناسی کردند در حالی که ما باید همیشه قدردان و سپاسگزار او باشیم، من اگر بخواهم برای مجتهدی یک لقب انتخاب کنم می گویم مجتهدی؛ به مثابه آموزگار.

کد خبر 6093503 سارا فرجی

دیگر خبرها

  • کادر فنی تیم ملی والیبال ایران تکمیل شد
  • زن ها در ۷۵ هزار سال پیش این شکلی بودند! |‌ عکس | این زن در کوه های زاگرس زندگی کرده است
  • راه‌اندازی مدرسه هنر در کاشان
  • آغاز پیش تولید سریال ماه‌شرف خانم در سنندج
  • اعتلای فرهنگ و اندیشه ایران اسلامی در گرو تلاش هدفمند معلمان است
  • کامل‌ترین تورهای ترکیبی ویژه بهار ۱۴۰۳
  • می گوید: جسد موجود در تابوت‌ها سالم بودند اما...+ عکس | ماجرای ویدئوی جنجالی تابوت‌های باستانی خوزستان چیست؟
  • یک دانشگاه آمریکایی دیگر به جمع معترضان پیوست (فیلم)
  • مجتهدی حال فلسفی‌اش از قال فلسفی‌اش بیشتر بود
  • همایش بهاباد شناسی برگزار می شود